بعد از ۱۴ روز قرنطینه چه کنیم؟
مهر/ انبوه دادهها و اطلاعات درباره بيماري کرونا، راههاي انتقال، پيشگيري و نسخههاي درماني آن باعث سردرگمي بسيار زيادي از شهروندان شده است؛ در گزارش پيشين اشاره شد از قصه پرغصه کرونا گرفتن و ماجراهاي مواجه شدن با آن حرف زده شد و اشاره شد که چقدر حجم اطلاعات زياد راجع به اين بيماري بر سرمان تلنبار شده و همين انبوه اطلاعات چقدر ما را نسبت به اين ويروس و برخورد با آن مستاصل و درمانده کرده به طوري که با وجود اينهمه اطلاع رساني هنوز وقتي کرونا يقهمان را ميگيرد نميدانيم بايد چه کنيم و دست به دامان تلفن و متوسل به روش پرس و جو از اطرافيانمان که قبلاً با اين بيماري جنگيدهاند و پيروز از آن بيرون آمدهاند ميشويم.
بعد از سپري کردن دوره بيماري کرونا تست بدهيم يا نه؟
اما همه ماجرا به اين موضوع گرفتن کرونا و گذراندن دوره آن ختم نميشود. داستانهاي بعد از بيماري هم خودش قصهاي دارد که ميخواهم فقط بخشي از آن را برايتان تعريف کنم؛ يکي از درگيري و سوالات مهمي که پس از گذراندن ۱۴ روزه قرنطينه براي همه بيماران کرونايي پيش ميآيد اين است که خب حالا بايد چه کار کنيم؟ اگر مثل من شاغل هم باشيد که اين دغدغه هم اضافه ميشود که سرکار بروم يا نه؟ آيا حضورم براي همکارانم خطرناک است؟ سوال ديگر اينکه پس از پايان دوره بيماري هم باز بايد دارويي مصرف کنم يا خير؟ سوال مهم ديگر اينکه من باز هم کرونا ميگيرم يا نه تا مدتي حداقل از ابتلاء به آن در امان هستم؟ و سوالاتي از اين قبيل.
پيش از اينکه سراغ تعريف اصل داستان بروم اين را بگويم که اگر فقط يک چيز قطعي در رابطه با کرونا وجود داشته باشد، اين است که در هر شرايطي چه ناقل باشي چه سالم، چه کرونا گرفته باشي و بدنت آنتي بادي ساخته باشد و چه کرونا نگرفته باشي در هر حال بايد پروتکلهاي بهداشتي مثل استفاده از ماسک، ضدعفوني کردن و رعايت فاصله اجتماعي را رعايت کرد چون ابعاد ناشناخته بودن اين ويروس اندري آنقدر وسيع است که پس از فراگير شدن آن در اين همه مدت هنوز کسي نتوانسته راهکار قطعي براي مبارزه با آن پيدا کند. بنابراين اين سوال ثابت را در نظر داشته باشيد تا بقيه ماجرا را برايتان تعريف کنم.
کافي است يکي از سوالاتي که در بالا مطرح کردم را در موتور جست وجو تايپ کنيد تا خودتان متوجه حجم زياد دستورهاي پزشکي مختلف در رابطه با مراقبتهاي پس از دوران قرنطينه شويد. همزمان که دنبال منبع موثق بودم که حالا بعد از گذراندن دوره نقاهتم چه کنم دوستي برايم در اينستاگرام ويدئويي از يک پزشک فرستاد که در ويدئو زيرنويس شده بود که پزشکي که در حال حرف زدن است جزو پزشکان متخصص بخش کروناي بيمارستان مسيح دانشوري است. ايشان در اين ويدئو با قطعيت ميگفت: بعد از ۱۴ روز ديگر نه بيمار هستيد و نه ناقل. در همان موقع با پزشکي که در مدت بيماريم همراهم بود تماس گرفتم و حرفهاي آن پزشک را برايش بازگو کردم ولي پاسخي که گرفتم اين بود: به گفته سازمان بهداشت جهاني بعد از ۱۴ روز بهتر است ۳ روز ديگر هم قرنطينه بمانيد البته برخي از سايتهاي معتبر پزشکي جهاني هم از قرنطينه سه هفتهاي يعني ۲۱ روزه گفتهاند ولي بهترين راه اين است که بعد از دوره ۱۴ روزه تست پي سي آر بدهي تا بداني شرايطت از چه قرار است اگرچه تست هم فقط ۶۰ درصد واقعيت را نشان ميدهد.
تلفن را قطع کردم و در ذهنم بالا پايين کردم که چه کنم بهتر است؟ همان موقع در يکي از شبکههاي تلويزيوني پربازديد ديدم که پزشکي ميگفت: اصلاً نميتوان گفت که کي بيماريتان تمام شده و به تستها هم اعتباري نيست. بنابراين ممکن است که تشتتان منفي باشد ولي همچنان ناقل باشيد و بالعکس يعني تستتان مثبت باشد ولي مثبتي اش به خاطر ويروسهاي مرده بدنتان باشد و شما ديگر نه بيمار هستيد و نه ناقل.
پي سي آر، آزمايش خون يا سي تي اسکن؟
يک روز سخنگو يک حرفي ميزند و روز ديگر رئيس ستاد کرونا حرف ديگري که کاملاً خلاف حرف قبلي است و اين وسط مردم هستند که از اينهمه تناقض گويي و سردرگمي آسيب ميبينند به پيشنهاد يکي از اقوام به يکي از بيمارستانهاي خصوصي غرب تهران رفتم تا تست پي سي آر دهم؛ مسئول آنجا پيشنهاد داد يک مدل آزمايش خوني بدهم که در آن نشان ميدهد که ناقل هستم يا نه؟ و اينکه بدنم آنتي بادي تشکيل داده يا نه؟ هزينهاش هم ۸۰۰ هزار تومان. خانم منشي گفت براي اينکه خيالتان هم راحت شود ميتوانيد يک سي تي اسکن ريه مجدد هم بدهيد. با پزشکي که از قبل ميشناختم مشورت کردم و گفت سي تي اسکن ريه را بخاطر اشعه مضري که دارد فقط در مواقع ضروري انجام ميدهند و هيچ دليلي ندارد که الان که دوره بيماري تمام شده اين کار را انجام بدهي. آزمايش خون هم ضرورتي ندارد انجام بدهي و اينها فقط هزينه زيادي و اضافي ست. بيخيال انجام تست در آن بيمارستان شدم و به خانه برگشتم.
تمام اين مدت روزشماري ميکردم که ۱۴ روز بگذرد و به زندگي معمول و روزمره ام برگردم و حالا که ۱۴ روز گذشته بود نميدانستم چه کنم درست مثل موقعي که خودم را از هر جنبهاي براي جنگ با کرونا آماده کرده بودم و وقتي مبتلا شدم نميدانستم بايد چه کنم و قدم اول چيست؟ و باز هم دليل اين سردرگمي وجود اطلاعات زياد و در عين حال متناقض گاهاً از يک منبع است؛ به اين معنا که يک روز سخنگو يک حرفي ميزند و روز ديگر رئيس ستاد کرونا حرف ديگري که کاملاً خلاف حرف قبلي است و اين وسط مردم هستند که از اينهمه تناقض گويي و سردرگمي آسيب ميبينند و فقط دنبال يک نفر هستند که بهشان بگويد آقا جان اين کار را بکن و السلام.
جاي خالي خدمات ۴۰۳۰
با خودم فکر ميکردم اگر شماره تلفنهاي ۴۰۳۰ مثل همان اولها که شبانه روز و با سرعت پاسخگو بودند در دسترس بودند با آنها تماس ميگرفتم و خودم را با جوابي که از آنها ميگرفتم خلاص ميکردم اما در گزارش قبلي گفتم که کارکنان اين مرکز به خاطر دريافت نکردن حقوق و مزايايشان ديگر دل به کار نميدهند و دقيقاً در اين روزها که خيلي به مشاورههاي پزشکي و رواني آنها احتياج داريم پاسخگويمان نيستند و بايد ساعتها پشت خط بمانيم.
اگر شماره تلفنهاي ۴۰۳۰ مثل همان اولها که شبانه روز و با سرعت پاسخگو بودند در دسترس بودند با آنها تماس ميگرفتم و خودم را با جوابي که از آنها ميگرفتم خلاص ميکردم اما کارکنان اين مرکز به خاطر دريافت نکردن حقوق و مزايايشان ديگر دل به کار نميدهند و دقيقاً در اين روزها که خيلي به مشاورههاي پزشکي و رواني آنها احتياج داريم پاسخگويمان نيستند و بايد ساعتها پشت خط بمانيم چند وقت پيش در خبرها خواندم که بودجه پرداخت اين بندگان خدا از صندوق ذخيره ارزي کشور برداشته و به حساب وزرات بهداشت واريز شده است اما اينکه چرا هنوز مطالبات آنها پرداخت نشده است را کسي نميداند و اميدواريم مسئولان و زحمتکشان اين حوزه فعاليت اين سامانه تأثيرگذار را کمي جدي بگيرند چون در حال حاضر همه ما بيش از هر چيز به يک منبع ثابت، معتمد و موثق احتياج داريم تا بتوانيم به آن اعتماد و بر اساس آن عمل کنيم و فعاليت مستمر اين سامانه تا حد زيادي ميتواند اين نياز را برطرف کند.
چون يکي از خدماتي که اين سامانه ارائه ميداد، خدمات مربوط به بخش روان درماني و اضطراب بود چرا که ابتلاء به اين بيماري براي خيليها همراه با اضطراب و نگراني است و عواقب رواني بسياري دارد؛ يکي از نگرانيها انگ خوردن افراد است که وقتي به محيط و روال عادي زندگي بازمي گردند به عنوان کرونايي خطاب شوند و بقيه از آنها دوري کنند و احساس نوعي ناامني رواني به افراد دست دهد. چند وقت يکي از همکارانم تعريف ميکرد که پدرش ديگر اجازه نميدهد سرکار بيايد چون شدت اضطرابش آنقدر زياد شده که ميگويد ميروي سر کار کرونا ميگيري ميايي خانه و ما را هم ميکشي.
خيليها وقتي گزارش قبلي و يا حتي همين گزارش را ميخوانند، از من ميپرسند خب اينها را که خودمان هم ميدانيم تو که آنقدر درگير اين موضوع بودي و خبرنگاري بگو چه کار کنيم؟
واقعيتش اين است که نکتهاي که سروکله زدن با کرونا را آنقدر سخت و پيچيده کرده «ناشناخته بودن» و «چموش بودن» آن است به بيان ديگر چون هنوز ماهيت و چيستي آن و راههاي مبارزه با آن هم مشخص نشده است. در دوران بيماريم داشتم فکر ميکردم که کرونا يک بيماري سهل و ممتنع است در عين حال که خيلي آسان ميتوان از آن پيشگيري کرد خيلي هم سخت است که دچار آن نشد.
ولي با اين حساب نميتوان با دادن اطلاعات متناقض، درهم برهم و فراوان وضعيت را پيچيدهتر و کار را سختتر کرد. يک روز نسخه شيرين بيان و زنجبيل و کندر را ميپيچند و يک روز نسخه کاهو و انار و فلفل دلمهاي. يک روز ميگويند ماست و شير و لبنيات نخوريد و يک روز ميگويند تا ميتوانيد در دوره بيماريتان ماست و شير بخوريد. يک روز ميگويند دوره درمان ۱۴ روز است و يک روز ميگويند ۲۸ روز و يا شايد يک ماه و الي آخر.
بالاخره چه کار کنيم؟
ما در اين روزها بيشتر از هر چيز به يک دستورالعمل مشترک احتياج داريم؛ دستورالعملي که از وزير بهداشت تا نمايندگان مجلس و پزشکان بيمارستانها و پرستاران و حتي خبرنگاران به آن پايبند باشند و غير از آن هيچ اظهار نظر ديگري نکنند؛ اگر هم کسي به نتيجه جديد و تازهاي رسيد و فکر کرد که لازم است دستورالعمل بروز شود از طريق همين کانال اقدام کند و با مسئولاني که وظيفه تهيه اين دستورالعمل را دارند در ميان بگذارد نه اينکه هرکسي به شيوه خود و از طريق کانال خود اطلاع رساني کند و همه مردم گيج شوند که کي درست ميگويد و کي غلط؟ در چنين شرايطي علاوه بر اينکه استرس مردم کم ميشود چون ميدانند که بايد فقط بر اساس آن دستورالعمل رفتار کنند زحمت کادر درمان هم کم ميشود چون لازم نيست براي همه بيماران يکسري توضيحات تکراري دهند و به بيان سادهتر با بيمار و همراهان او سروکله بزنند. ضمن اينکه در اين ميان بازار داغ يکسري کاسبان که در اين ميان سوءاستفاده ميکنند و به فکر درآمدزايي بيشتر به خاطر شرايط حساس به وجود آمده هستند راکد ميشود و مردم در اين شرايط اقتصادي کمتر متضرر مالي ميشوند.
ما در اين روزها بيشتر از هر چيز به يک دستورالعمل مشترک احتياج داريم؛ دستورالعملي که از وزير بهداشت تا نمايندگان مجلس و پزشکان بيمارستانها و پرستاران و حتي خبرنگاران به آن پايبند باشند و غير از آن هيچ اظهار نظر ديگري نکنند نکته ديگر اينکه لازم است به صورت مرتب جلسات بريفينگ يا توجيهي براي خبرنگاران حوزه اجتماعي و سلامت گذاشته شود و آنها توجيه شوند که اخبار را چگونه منعکس کنند که کمتر باعث اضطراب سلامت جامعه شود ضمن اينکه رسالت آنها که اطلاع رساني و آگاهي بخشي است هم حفظ شود. برگزاري چنين جلساتي در کشورهاي توسعه يافته در آستانه وجود بحران بسيار رايج و خيلي هم نتيجه بخش است. در چنين جلساتي علاوه بر متخصصان حوزه بهداشت و سلامت حضور اساتيد ارتباطات و خبرنگاري هم لازم است. با اينکه الان براي برگزاري چنين جلساتي خيلي دير شده است ولي ماهي را هر وقت از آب بگيري تازه است.
برگزاري چنين جلساتي علاوه بر اينکه کمي از تشنج و اضطراب جامعه کم ميکند باعث ميشود که رسانهها در شيوههاي اطلاع رساني اخبار کرونا دستورالعمل يکساني داشته باشند و هر رسانهاي ساز خود را نزند.
حتماً پيشنهادات و راهکارهاي مهمتر و کاربرديتري براي اينکه از وضعيت قرمز خلاص شويم و به سمت کمرنگ شدن برويم هست. با اين حال بايد هرچه زودتر براي اين بازار درهم و برهم اطلاعات و اخبار کرونايي فکري کرد و گرنه شرايط و وضعيتمان از حالت قرمز به سياه ميرسيم.