طعنه های بنی صدر به شهید بهشتی در مورد آیت الله طالقانی!
خبرگزاري دانشجو/ متأسفانه طيف بنيصدر آنچنان در تخريب نيروهاي حقيقي انقلاب موفق عمل کرده بودند که ذهنيت عموم مردم نسبت به روحانيت مبارز و در رأس آنها آيتالله بهشتي کاملاً شکل گرفته و مغرضانه بود. وجود و سنگيني اين جو غبارآلود به نحوي بود که شنيدن لعن و نفرين مردم عليه انقلابيون حقيقي و شخص آيتالله بهشتي (به عنوان کسي که مانع فعاليتهاي رئيسجمهور محبوب، بنيصدر است) کاملاً عادي مينمود و مدافعين اين بزرگواران، در اقليت به سر ميبردند.
حق نداريم به رييس جمهور تعرض کنيم
بنيصدر از سفر داخلياش يکراست آمد جلسه. خنديد و گفت «همه شعار ميدادند بهشتي، بهشتي، طالقاني رو تو کشتي» بهشتي چيزي نگفت، نه توي جلسه، نه بعدش. ميگفت: «حق نداريم به رييسجمهور تعرض کنيم» (2).
وقتي شهيد بهشتي متهم به قتل آيتالله طالقاني شد
شهيد بهشتي به هر شهر و دياري ميرفت و در هر جلسهاي براي سخنراني حاضر ميشد مردم متدين و ناآگاه را بر ضد او تحريک ميکردند. آنها ميآمدند مجلس را به هم ميزدند و مانع از سخنان او ميشدند. تاسفبار اين که تعداد زيادي از روحانيون سادهانديش، بازي اين شيطنتها را خورده و به جمع مخالفان بهشتي پيوسته بودند و در برخي مراحل جلوتر از منافقين و بني صدريها به طبل تهمت، افترا و شايعه ميکوبيدند.
وقتي مرحوم آيتالله طالقاني به رحمت خدا رفت، شايع کردند بهشتي او را مسموم ساخت، ميگفتند: چون او در سر هواي رياست و ادعاي رهبري بعد از امام را دارد بنابراين، وجود طالقاني مانع بزرگي براي اين کار بود! در تشييع جنازه مرحوم طالقاني، انبوه مردم در تهران يک صدا شعار ميدادند: «بهشتي، بهشتي، طالقاني را تو کشتي» و مردم شهرها و استانهاي ديگر نيز از تهرانيها تبعيت کردند. هيچ کس نميتوانست حريف اين فضاي آلوده باشد. متدينين و انقلابيون آگاه به مسائل فقط خون دل ميخوردند. در اين ميان تنها چيزي که فضا را ناگهان دگرگون ساخت، خون بهشتي مظلوم بود که در هفتم تير 1360 در دفتر مرکزي حزب جمهوري بر زمين ريخته شد. (1)
زماني که بنيصدر جرات نميکرد کنايه بزند
مظلوميت بهشتي تنها اين نبود که نيروهاي انقلاب تا مدتي قبل از شهادت به او ناسزا ميگفتند. هيچکدام از اين ناسزاها، زخمزبانها و به قول خودشان افشاگريها در بهشتي واهمهاي ايجاد نکرد چرا که وي هدف و راه را شناخته بود و با قدمهاي استوار به دنبال امام زمان و ولي فقيه خودش بود.
يکي از مقامات قضايي تعريف ميکرد که در شوراي انقلاب روزهايي که شهيد بهشتي نبود عزا ميگرفتند که بنيصدر ميآيد و شروع ميکند به طعنه زدن و مسخره کردن؛ ولي هر موقع شهيد بهشتي ميآمد بنيصدر ساکت ميشد و جرات نميکرد حرفي بزند و کنايهاي بگويد.
علت هجمههايي که به شهيد بهشتي ميشد از زبان خود ايشان
علي اکبر پرورش که سالها با شهيد بهشتي آشنايي داشته مطلبي از ايشان نقل کرده و ميگويد:«يک بار آقاي بهشتي ميگفت: بيشتر اين فحشهايي که به من داده ميشود به خاطر حمايت من از امام است» و بعد به جريان کربلا اشاره کرد که در روز عاشورا دو نفر از اصحاب وفادار امام حسين (ع) جلوي ايشان ايستادند تا تيرهاي دشمن به آن حضرت که در حال نماز بود اصابت نکند و تيرها به بدن آنها بخورد. ايشان ميگفت: من وظيفه خودم ميدانم جلوي ايشان بايستم تا هر چه تير هست به سوي من بيايد تا مبادا يکي از آنها به امام اصابت کند». (4)
منابع:
1. مقاله چگونه متدينين و روحانيون را عليه شهيد بهشتي بسيج کردند؟ / حجهالاسلام عبدالرحيم اباذري / سايت تحليلي خبري عصر ايران.
2. سايت مرکز اسناد انقلاب اسلامي (http://www.irdc.ir) / برگرفته از کتاب صد و ده دقيقه تا بهشت، مجيد تولايي.
4. سيره شهيد بهشتي / نشر شاهد / صفحه 415.